بیست و هفتم دی - حمیدرضا شکارسری آقا ببخشید! اینجا به اندازه کافی شلوغ هست دیگر جا نداریم امشب سینهزن و زنجیرزن زیاد داریم غذا کم میآوریم کوچه بالایی هم یک تکیه هست ادامه ...
بیست و پنجم دی
بیست و پنج دی - عطاالله عاشوری چه در مساجد کلاسیک گنبددار که گنبد نماد اصل وحدت و در سطحی پایینتر نماد روح است یا دیوارهای هشت وجهی که نماد نظم آسمانی است و چه در اولین مساجد که در آن تمام عناصر جهان روحانی اسلام به صورت بصری مجسم نشده و ساده است، رابطهای درونی میان معماری اسلامی و جهانشناسی و فرشتهشناسی به چشم میخورد. ادامه ...
بیست و چهارم دی
بیست و چهارم دی - رضا جوان ریشهشناسی سیاهنمایی در آثار هدایت، به زندگی او، نگاه او به جهان و دنیای پیرامون او باز میگردد. داستانهای هدایت نمایی از درونیترین لایههای وجود اوست. "درباره صادق هدایت که پیشکسوت ما بود، این دنبالکننده راه خیام، این نویسنده چند ارزشه که در نیستی عمل میکرد (با خودکشی اغلب فهرمانهای داستانهایش و نیز با خودکشی خودش) اگر بخواهیم تحلیلی به سرعت از کار او کرده باشیم باید گفت که او نویسنده دوره خفقان است (با بوف کور؛ شاهکارش) که تحمل دورهى پس از آن را ندارد، یعنی تحمل هرج و مرج پس از شهریور 1320 را". ادامه ...
بیست و سوم دی
بیست و سوم دی - محمد حسینی قضاوت کردن دربارهی آثار پرفروش، راه رفتن بر لبهی تیغ است. اگر بگوییم این آثار سلیقه مخاطب را مسموم میکند، نگاه سطحی را ترویج میکند، با سادهانگاری و برآوردن آرزوهای قهرمانان ماجرا، مخاطب همذات پنداشته شده با قهرمانان متن را، به تنبلی ترغیب میکند و غیره، بسیاری از مخاطبان ادبیات خاص را که از دریچهی همین آثار لذت مطالعه را دریافتهاند چه باید گفت؟ ادامه ...
بیست و دوم دی
بیست و دوم دی - قربان ولیئی باران گرفته بود و زمین جام میگرفت در خاک، ریشههای من آرام میگرفت باران گرفته بود که از آسمان، درخت پیغمبرانه نوبر پیغام میگرفت ادامه ...
بیستم دی
بیستم دی جفری دین - ترجمهی زهرا طراوتی از آنجا که شاعر سرگشته در عالم تقلید، بیدلیل مجذوب جزء خرد ناپذیر روح میشود، ما نیز این حق را به خویش میدهیم تا دنبالهروی او باشیم و وی را به مثابهی یک مدل نقاشی بدانیم و همان را روی کاغذ بیاوریم. هنر تقلیدی چیزی فرودستتر از واقعیت میآفریند و به واقع کشش آن به سمت فرو دست روح آدمی است نه بالا دست؛ در نهایت باید بدانیم آن را با اظهاراتی خوشایند تمجید نکنیم چرا که نویسنده با پر و بال دادن این عنصر از روح به تخریب جزء خرد گرای روح میپردازد. ادامه ...
نوزدهم دی
نوزدهم دی - یوسف شیخی در میان گفتارهای فراوانی که راجع به امر زیبا منتشر شده، بدون شک روایت ایرانی از اندیشههای فلاسفه زیباییشناسی غرب از نوع کلاسیک، برای مخاطبان این بخش از فلسفه جالب خواهد بود؛ به ویژه هنگامی که راوی آن بابک احمدی باشد. ناقدی که در کنار سایر عناوینی که با خود به همراه دارد، همچون استاد دانشگاه، محقق، فیلسوف، نویسنده و...، میتوان او را یک منتقد دانشگاهی تمام عیار به حساب آورد که بارزترین وجه تشابه حرفهاش به فیلسوف شهیر قرن هجدهم آلمان، امانوئل کانت میماند. ادامه ...
هجدهم دی
هجدهم دی - علی غبیشاوی بیایید از همین اول موضعمان را روشن کنیم. نگارندهی این سطور فیلم «اقلیما» را ـ به رغم تمام ایرادهایی که ذیلا مطرح میشوند ـ دوست دارد؛ چون به نظر نمیرسد فیلم به آن میزانی که بعضی منتقدین معتقدند، اثرِ شترگاوپلنگی باشد. حتی اگر بپذیریم که فیلم در طراحی پایانبندی قصهاش الکن است، به نظر میرسد که این لکنت نه به خاطر ضعف و بیرمقی نقاط عطف و فرود فیلمنامه، که به خاطر لحن چندگانهی روایت و فضاسازی فیلم است. ادامه ...
هفدهم دی
هفدهم دی - زهره موسوینیا قرن هفدهم در اروپا همزمان بود با رواج اندیشههایی که تأثیر بسزایی در پیشرفت آن داشت. در طبیعت در این دوره، همانن کتابی بود که به زبان ریاضی نوشته شده بود. متفکران این دوره اعتقاد داشتند که جهان با قوانین عمومی اداره میشود و این قوانین، ثابت و هماهنگ با عقل انسان هستند که تجربه حسی انسان آنها را تأیید میکند. همچنین در قرن هفدهم، این عقیده رایج بود که عقل ودیعه الهی است که به شکل فطری به انسان بخشیده شده است. ادامه ...
پانزدهم دی
پانزدهم دی حضرت آیتالله جوادی آملی جمال که همان زیبایی است با هنر یک فرق اساسی دارد. جمال چیزی است که با دستگاه ادراکی ملائمت داشته باشد، و هنر، خلاقیت این دستگاه است. یعنی اگر موجودی زیبا بود الزاماً هنرمند نیست. موجودی هنرمند است که بتواند زیبایی بیافریند و آنچه هنرمند بیافریند جمال و زیبایی است. پس زیبایی عبارت است از شیء محسوس یا نامحسوس که با دستگاه ادراکی ما هماهنگ باشد، یعنی قوای ادراکی از آن لذت ببرد. ادامه ...
سیزدهم دی
سیزدهم دی - مرتضی کاردر گلولهی اول کلاه از سرم میاندازد گلوله بعدی گوشم را میبرد با گلوله سوم کور میشوم گلوله باران بیوقفه ادامه دارد... ظهر دیگر چیزی از آدم برفی به جا نمانده است ادامه ...
یازدهم دی - علیرضا گنجی آیا فقر غیاب آنچه که باید باشد و حالا به علت یا دلیلی وجود ندارد، نیست؟ در آن صورت نسبت هنرمند با این وضعیت بنیادی در حیات آدمی چگونه است؟ این فقدان و فقر کدام سویه از زندگی او را در برمیگیرد و در بین سایر عوامل ضد و نقیض او را دچار بحران می-کند. هنرمند به مثابه موجودی که دارای موهبت پیشیابی و نوعی کهانت است، نسبت به این فقدان چگونه واکنش نشان میدهد. ادامه ...
دهم دی
دهم دی - عطاءالله عاشوری هنر اسلامی تنها در مواد و مصالح خلاصه نمیشود. اسلام نیز همچون دیگر ادیان در طول تاریخ نیازمند فرصتی بود تا نابترین هنر قدسی خود را متجلی کند، گرچه این تجلی در قالبهایی بیگانه باشد؛ زیرا این قالبها عارضی هستند و به ذات و ماهیت هنر مورد بحث آسیبی نمیزنند. منشأ هنر اسلامی، جهانبینی اسلامی و وحی است که در مواد و مصالح اثر هنری توسط یک جامعه دینی شکل میگیرد. ادامه ...
نهم دی
نهم دی - هومن نصر استفاده از شگردهای فرمال و خلاقیتهای تکنیکی در فیلمنامهنویسی دیر زمانی است که در سینمای جهان آغاز شده است و این روزها دیگر به عنوان یک عامل بدیع و جذاب، طرفدار چندانی ندارد و نمیتواند مخاطب قابل توجهی را به سالنهای سینما بکشاند. در ایران اما در همین چند سال اخیر و با تأثیر از واپسین نمونههای این-گونه فیلمها در سینمای جهان، فیلمسازان و فیلمنامهنویسان متعددی به سمت چنین تجربههایی متمایل شدهاند. ادامه ...
ششم دی
ششم دی - ترجمهی رضا نجفی نخستینبار، پنج هفته پیش در کوریدا بود که یک گاو نر سیاه به نام میورا به کوینیتوی کوچک حمله برد و او را مغلوب کرد. یکشنبه بعد و بعدی هم همینطور بود. من در همه مسابقات گاوها شرکت میکنم. من پایین در ردیف اول نشسته بودم تا عکس بگیرم. صندلی کنارم را او از پیش رزرو کرده بود. او مردی بود کوتاهقد با کلاهی گرد و کوچک و جامه سیاه روحانیون انگلیسی، رنگپریده، بدون ریش و با عینکی قابطلایی روی بینیاش. ادامه ...
پنجم دی
پنجم دی - مجید احسن در روزگاران قدیم، بر یونان و مصر و روم، پادشاهی حکومت میکرد. او دوستی داشت که بسیار عاقل و مدبر بود؛ وی از دوست خود درخواست کرد که تدبیری بیندیشد تا او بدون داشتن همسر، دارای فرزندی شود که پس از او عهدهدار کارهای مملکت گردد. به تدبیر او، پادشاه بدون این که با زنی ارتباط برقرار کند، دارای پسری شد و نام او را سلامان گذاشت. سلامان تحت تربیت زنی به نام ابسال که مرضعه بود، قرار گرفت تا اینکه به سن بلوغ رسید. ادامه ...
چهارم دی
چهارم دی - ترجمهی پریسا رضایی روزی روزگاری در شهری کوچک مردی زندگی میکرد به نام آقای آرمسترانگ که کارمند اداره پست همان شهر بود. آقای آرمسترانگ مسئول نامههای ناشناس بود. نامههای ناشناس نامههایی بودند که آدرس آنان ناخوانا یا ناشناس یا ناقص بود و کسی از آدرس آنان سر در نمیآورد. به همین دلیل آقای آرمسترانگ را متخصص نامههای بیکس و کار و ناشناس لقب داده بودند. ادامه ...
سوم دی
سوم دی - دکتر سید رضی موسوی با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجود دارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیش از رنسانس صنعتی و علمی رخ داده و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوسته است. ادامه ...
اول دی
اول دی - حسین سرانجام پسر از توی قبر درآمد و دستهای خاکیاش را مالید به شلوارش. چند قدم دور شد. بیل را تکیه داد به درخت و همانجا نشست. دو مرد جوان زیر تابوت را گرفته بودند و میآوردند. "میشناختیش؟" پسر گفت: "نه خیلی! تازه یک هفته بود آمده بودم زیر دستش شاگردی." "اما من یه همزبون خوب رو از دست دادم." "پیرمرد خوبی بود. خیلی چیزها داشتم ازش یاد میگرفت" ادامه ...