نسخه چاپی ارسال به دوستان
     ویژه‌نامه     
سیاه، سفید، خاکستری
حسین سرانجام
 
شخصیت‌های «مرگ تدریجی یک رؤیا» را مانند هر اثر داستانی دیگری می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: گروهی تنها با یک یا دو بُعد روشن و پسندیده‌ٔ انسانی در داستان حضور دارند و به اصطلاح، نمایندهٔ نیروهای خیر به شمار می‌روند. در مقابل این عدّه گروهی با ویژگی‌های کاملاً متضاد قرار گرفته‌اند و نقش‌های شر را برعهده دارند. در این میان یک یا چند شخصیت خاکستری نیز باید باشند تا با فراز و فرودهای خود و تزلزل میان خیر و شر داستان را پیش‌ببرند. ادامه...
     ویژه‌نامه     
خوب‌ها و بدهای تخته سیاه
علی غبیشاوی
 
وقتی فیلمساز، در رسانهٔ فراگیری مثل تلویزیون و در پاسخ به کنجکاوی ذاتی عامهٔ مردم دربارهٔ مسائل مبهم و کمتر دیده‌ شدهٔ زندگی شخصی هنرمندان و نویسندگان، بدون هیچ خلاقیّت و حقیقت‌جویی‌ای، خود همان باورهای کلیشه‌ای تودهٔ مردم از دنیای روشنفکران را ـ ‌به‌عنوان آسیب‌شناسی این قشر از جامعه‌ ـ به تصویر می‌کشد، دیگر نمی‌تواند انتظار داشته باشد مخاطب به راحتی قبول کند که شخصیت‌های زن حلقهٔ ادبی به تصویر درآمده در اثرش، نماینده‌ی کلیّت جریان روشنفکری معرفی نشوند و فقط به عنوان شخصیت‌های داستانی و ساخته و پرداخته‌ٔ ذهن فیلم‌نامه‌نویس ـ که نمودی در عالم واقع ندارند ـ تلقی شوند. ادامه...
 
ویژه‌نامه مرگ تدریجی یک رؤیا
 
     نوشته‌ها     
چیزی جز بدبختی نمی‌بینم
نامه‌‌ای از گوستاو فلوبر به لوئیز کوله
 
گوستاو فلوبرتمام این‌ها میل مردن به آدم می‌بخشند. از یک سال پیش، این ایمان به آخرالزمان را می‌فهمم، ایمانی که مردم در قرون وسطی به‌هنگام دوران تاریک، داشتند. به کجا باید رو کرد تا چیزی ناب یافت؟ آدم هرجا که پا می‌گذارد، روی کثافت راه می‌رود. هنوز مدت درازی در این مستراح پایین خواهیم رفت. این‌جا چنان ابله خواهیم شد که در ظرف چند سال، فکر می‌کنم در عرض بیست‌سال، بورژواهای زمان لویی فیلیپ به‌نظرمان آراسته و پاشنه‌قرمز خواهند رسید. ادامه...
     معرفی     
مارتین لینگز
اسماعیل رادپور
 
مارتین لینگز، در سال 1909 در لنکشر انگلستان به‌ دنیا آمد. کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی ادبیات انگلیسی از دانشگاه آکسفورد گرفت. چندی در لهستان، انگلیسی درس داد و سپس تا سال 1939 در دانشگاه کونا در لیتوانی به سمت استادی درآمد. از سال 1940 تا 1951 در دانشگاه قاهره، انگلیسی و ادبیات انگلیسی (عمدتاً شکسپیر) درس داد و در سال 1955 به‌ عنوان متصدی کتابخانه‌ی عربی به کتابخانه‌ی بریتانیا رفت. ادامه...

   » بایگانی » پیش‌خوان » مهر 87
     ویژه‌نامه     
چه کسی باید به مجازات برسد؟ - علی مهجور
روشنفکر به ساده‌ترین بیان کسی است که دو وظیفهٔ مهم دارد: نخست آنکه بیندیشد و دیگر آنکه مطابق با آنچه درست تشخیص می‌دهد، عمل کند. روشنفکر با متفکر تفاوت دارد و تفاوت او به عمل‌گرا بودنش باز می‌گردد؛ به اینکه تنها به اندیشیدن و سخن گفتن بسنده نمی‌کند و آنچه را که درست می‌داند به عرصهٔ عمل می‌آورد. ادامه...
 
معمای حل‌نشده‌ٔ جیرانی - فریدالدین فریدعصر
کاش نویسنده- یا شاید نویسندگان- اثر وبیش از همه کارگردان محترم، فمینیسم را تنها در این لباس به تصویر نمی‌کشیدند یا اصلاً به سراغ صنف دیگری می‌رفتند و این توهم به‌جا را پدید نمی‌آوردند که متصدیان رسانهٔ دولتی به جنگ بدنهٔ قلم‌ به‌دست کشور آمده و پس از آنکه در عرصهٔ قلم نتوانسته گوی سبقت را از ایشان برباید، می‌خواهد با این ابزار از ایشان انتقام‌جویی کند. ادامه...
     ویژه‌نامه     
مرگ هرچه رؤیا... - شیوا مقانلو
اولش که دوستان سایت فیروزه از من خواستند در پرونده‌ای برای سریال جنجالی «مرگ تدریجی یک رؤیا» همکاری کنم، تصمیم گرفتم متنم را به شکل نامه‌ای خطاب به فریدون جیرانی و همکارانش تنظیم کنم. اما خطاب مستقیم به اشخاص، نوعی رسمیت بخشیدن به آن‌ها و پذیرفتن نقش و جایگاه دیالوگ هم هست. اما اینجا نه گفتگویی در کار است، نه من سهمی در گفتگو دارم. ادامه...
 
یک فیلمفارسی پاستوریزه - بهزاد عشقی
فریدون جیرانی آدم فیلمفارسی است. فیلمفارسی زیاد دیده است و فیلمفارسی زیاد خوانده است و دربارهٔ فیلمفارسی بسیار می‌نویسد. خیلی‌ها دربارهٔ فیلمفارسی می‌نویسند و فقط آمار می‌دهند و یا بر اساس خلاصه داستان فیلم‌ها اظهار نظر می‌کنند. اما جیرانی نشان می‌دهد که این فیلم‌ها را واقعا دیده است و نسبت به جزئیاتش اشراف دارد و حافظهٔ سینمایی‌اش سرشار از اتفاق‌های فیلمفارسی است. ادامه...
 
مرا به خیر تو امید نیست، شَر مرسان! - پگاه احمدی
قرار است دربارهٔ سریال تلویزیونی «مرگ تدریجی یک رؤیا» که چند وقتی است از شبکهٔ دوم سیما پخش می‌شود، چیزی بنویسم. از شما چه پنهان دنبال بهانه‌ای می‌گردم تا از خودم سلب نوشتن کنم. موضوع، آن‌قدر اظهر من‌الشمس است که نمی‌دانم حقیقتا چه ضرورتی برای پرداختن به آن وجود دارد. این مجموعۀ تلویزیونی، روایتگر زندگی زن نویسندۀ جوانی به نام «مارال عظیمی» است. ادامه...
     داستان فارسی     
چراغ - کامران محمدی
زن نگاهی به انتهای خیابان خالی و تاریک انداخت و زیپ کیفش را کشید. رژ لب، آینه و ریمل. اندکی مکث کرد. آینه و ریمل را برگرداند. رژ را به سرعت بر لبش کشید و کنار خیابان ایستاد. فکر کرد اولین ماشینی که جلوش ایستاد سوار می‌شود. اما به سرعت فکرش را تصحیح کرد. این موقع شب، تنها، اگر دقت نکند، اوضاع بدتر هم می‌شود. ادامه...
     نقد فیلم     

فرشته‌های گمشده در شهر

بیست و نهم مهر - یحیی نطنزی
در میان فیلم‌هایی که این روزها بر پرده سینماها خودنمایی می‌کنند هیچکدام به اندازه «سه زن» و فیلمسازش حاشیه و جنجال نداشته‌اند. از ناکام ماندن حکمت برای دریافت مجوز تولید فیلم «صد سال پارلمان» و تهدید به اینکه به جای فیلمسازی سراغ سیگارفروشی می‌رود گرفته تا جرح و تعدیل «سه زن» و مشکلات پیش روی اکرانش و حتی این اواخر جمع‌ کردن بیلبورد‌های تبلیغاتی فیلم.
ادامه...

     داستان کوتاه     
آشپزخانه - داستان کوتاهی از آئورلی شی‌هان - ترجمه اسدالله امرایی
میز چسبناک است. تخته گوشت، بوچرز بلاک، مفهوم تازه‌ای برای دوران. هر چند ماه یک‌بار باید روغنکاری کنی که تازه بماند. یک چیزی ماسیده روی آن، یک لایه‌ای که ور نمی‌آید و کنده نمی‌شود. اگر مدتی آرنجت را روی آن بچسبانی، موقعی که می‌خواهی بکنی، صدایی نرم می‌دهد. ادامه...
     شعر جهان     

در وقفه‌های میان درختان: برف

بیست و هفتم مهر - ایلما راکوزا
ترجمه علی عبداللهی

در وقفه‌‌های میان درختان: برف
در وقفه‌‌ی میان درختان: برف
در فضای میان کلمات: برف
در حفره‌‌ی میان خانه‌‌ها: برف
در باغ میان پرچین‌‌ها: برف
ادامه...

     ترجمه داستان     

مورچه‌ی محتضر

بیست و دوم مهر
افسانه‌هایی از ایتالو ازووو
ترجمه اثمار موسوی‌نیا

یک ماهی طلایی پرسید: «اگر انسان با آن تورهایی که از هوا پرتاب می‌کند برای ما بسیار خطرناک است پس اگر موفق شود به درون آب‌های ما نفوذ کند، چه خواهد شد؟»
و سگ ماهی که تجربه داشت پاسخ داد: «یک خوراک لذیذ.»
ادامه...

     برگردان داستان     
وطن‌دوستی یعنی نفرت از وطن‌های دیگر
پنج داستان کوتاه از برتولت برشت - برگردان علی عبداللهی
آقای کوینر لازم نمی‌دید در کشور خاصی زندگی کند.
می‌گفت: «من همه جا می‌توانم گرسنگی بکشم.»
اما روزی از شهری که در آن‌جا زندگی می‌کرد و دشمن آن را اشغال کرده بود می‌گذشت. در این حین یکی از افسران دشمن از روبرو آمد و او را مجبور کرد که از پیاده‌رو به سمت پایین برود. ادامه...
     مقاله     

با شدتی شگفت

بیست و یکم مهر - حمیدرضا شکارسری
شرح مناسبات ادبی از راه بررسی‌های مناسبات سیاسی و اجتماعی و نیز شرح چرایی پیدایش آثار ادبی از طریق شرایط خاص سیاسی و اجتماعی هرگز نتایج دقیقی نداشته است. چرا که اصولا نمی‌توان ارگانیسمی چون ادبیات را به حقایقی که متعلق به هر نظام دیگری هستند به طور کامل تقلیل داد. رابطه‌ی ادبیات با هر پدیده‌ی همزمان دیگر، مناسبتی دو جانبه و تعاملی است و نه علت و معلولی.
ادامه...

     برگردان داستان     

آی دزد، دزد! زندگی‌ات کدام است؟

بیستم مهر - ژان ماری گوستاو لوکلِزیو
برگردان اصغر نوری

- به من بگو، از کجا شروع شد؟
- نمی‌دونم، دیگه نمی‌دونم، خیلی وقت گذشته، حالا دیگه خاطره‌ای از اون زمون‌ها ندارم. من تو پرتغال به دنیا اومدم، تو اریسیرا، اون وقت‌ها یه روستای کوچیک ماهیگیر‌ها بود، نزدیک لیسبون، سفیِد سفید، لب دریا. بعد پدرم به دلایل سیاسی مجبور شد اون‌جا رو ترک کنه و با مادر و عمه‌ام تو فرانسه ساکن شدیم.
ادامه...

     داستانک     
توقف کوتاه - داستانی از هیتر ای. فلمینگ - برگردان اسدالله امرایی
من جسد را پیدا کردم. یکی از دخترهای محل بود، اما نه از آن‌هایی که من می‌شناختم. ببین، دوست دارم فیلم‌های جنایی تلویزیون را که دیروقت نشان می‌دهند تماشا کنم و وقتی سوار هواپیما می‌شوم، رمان‌های درپیت بر مبنای جنایات واقعی را بخوانم، به همین علت وقتی جنازه‌ی برهنه‌ی رنگ‌باخته را با برگ‌های خیس مرده که به آن چسبیده بود پیدا کردم، آن‌قدرها هم که خیال می‌کنید تکان نخوردم. ادامه...
     نقد فیلم     

میهمان‌خانه‌ی مهمان‌کش روزش تاریک

هجدهم مهر - یحیی نطنزی
سینمای ایران مملو از فیلم‌هایی است که صرفاً در حد سوژه و ایده باقی می‌مانند و به ضرب و زور عوامل فرامتنی از جمله بازیگران شناخته شده و مشهور، موقعیت‌های داستانی منحصر به فرد،‌ جاه‌طلبی‌های کارگردانی و گهگاه شگرد‌های فرمال به خورد تماشاگران داده می‌شوند. در میان محصولات یکی دو سال اخیر غیر از معدود فیلم‌هایی متکی به داستان مانند «فرزند خاک» به سختی می‌توان فیلم‌ دیگری را پیدا کرد که با اتکا به قواعد داستانگویی به جنگ سلیقه‌ی مشکل‌پسند مخاطب رفته باشد.
ادامه...

     شعر جهان     

آیا ستاره‌باران خواهد بود؟

هفدهم مهر - میکائیل. ر. بورچ
برگردان فریده حسن زاده (مصطفوی)

آیا ستاره‌باران خواهد بود
امشب
هنگامی که او گل محمدی می‌چیند
و یاسِ سپید
و گل‌های خودروی معطر؟
ادامه...

     داستان شما     
وقتی ملیح خواب است - داود خدایی
ـ مطمئنی آدرس را درست داده‌ای؟
از کنار تلفن فقط سرش را تکان می‌دهد. می‌خواهم هر چه زودتر بیاید و تمام سؤا‌ل‌هایی را که ردیف کرده‌ام، بپرسم. باورش برایم مشکل است. بعد از شش سال پیدایش می‌شود و باز می‌خواهد با عجله برود. مثل آن روزها که ناخوانده آمد و با عجله رفت. ادامه...
     برگردان داستان     

تایلند

شانزدهم مهر - دونالد بارتلمی
برگردان شیوا مقانلو

سرباز پیر گفت: بله، اون زمان رو یادم میاد. در طول جنگ کره بود.
مخاطبش توی دلش گفت: عافیت باشه، نچایی.
سرباز پیر گفت: زمان جنگ کره بود. اون بالا، در مدار سی و هشتم بودیم، با لشگرم، اطراف دره‌ی کورون. سال 52 بود.
ادامه...

     نقد فیلم     

کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان؟

سیزدهم مهر - علی غبیشاوی
از وقتی «کنعان» ساخته شد و از وقتی‌ که نام اصغر فرهادی در کنار نام مانی حقیقی به عنوان فیلم‌نامه‌نویس مطرح شد، خیلی‌ها  انتظار «چهارشنبه‌سوری» دیگری را از این همکاری پیدا کردند. به خصوص که هر دو فیلم، از نام‌های شناخته شده‌ی سینما در عرصه‌ی بازیگری بهره می‌برند.
ادامه...

     داستانک     
تاریخچه‌ای بسیار فشرده از زندگی پسا صنعتی
داستانکی از «دیوید فاستر والاس» - برگردان اسدالله امرایی
وقتی آن‌ها را به هم معرفی کردند، مرد به امید این‌که خودش را تو دل جا کند، خوشمزگی کرد. زن قاه‌قاه خندید به امید آن‌که دوستش بدارند. ادامه...
     نقد مجموعه تلویزیونی     

باورپذیری یا وفاداری به واقعیت

یازدهم مهر - حمیدرضا قادری
چند برادر نوجوان و جوان جمع شده‌اند کنار یکدیگر و با دیالوگ‌هایی خام‌دستانه در حال طرح‌ریزی توطئه‌ی قتل برادر دیگرشان هستند... بین‌شان اختلافی درمی‌گیرد و از میان اختلاف‌ها می‌توان رگه‌هایی از علت این تصمیم هولناک را دریافت... باز هم مرور می‌کنیم: این‌ها که دارند تلاش می‌کنند برادر خود را از میان بردارند چند نوجوان هم در میان‌شان حضور دارد و تصمیمی که بر سر آن، اختلاف دارند قتل است نه بازی الک دولک یا یارکشی برای یک بازی دوستانۀ فوتبال...
ادامه...

     داستانک     
توضیح
داستانکی از «پیتر بیکسل» - برگردان علی عبداللهی
صبح برف بارید.
کاش می‌شد خوشحال بود. کاش می‌شد کلبه‌های برفی درست کرد یا چند آدم برفی و می‌شد آن‌ها را مثل نگهبان جلوی خانه گذاشت. ادامه...
     مقاله سینمایی     

«وقتی نیچه گریست» از رمان تا اقتباس

هفتم مهر - علی مهجور
«من نمی‌دانم به یک رمان با ارزشی که نویسنده سه یا چهارسال از عمر خود را صرف آن کرده‌ چگونه می‌توان دقیقاً وفادار ماند.» این جمله را آلفرد هیچکاک - کسی که در کارنامه‌ی پر کار خود چندین فیلم اقتباسی از آثار برتر ادبی و داستانی دارد- گفته و پر واضح است که ساختن فیلمی مانند پرندگان که برگرفته از کتاب دافنه دوموریه است تا چه اندازه می‌تواند هیچکاک را برای سخن گفتن درباره‌ی اقتباس از آثار ادبی در سینما موجه سازد.
ادامه...

     داستان فارسی     

لعنت بر «کریستف کلفت»!

ششم مهر - چیستا یثربی
نامش را کریستف کلفت گذاشته بودیم، چون هم کت و کلفت و گنده بود و هم مثل کریستف کلمب، دائم در حال کشف و برملا کردن، و آخر همین کریستف کلفتی‌اش کار دستم داد.
ادامه...

     داستانک     
ساعت هفت و بیست و سه دقیقه بعد از ظهر
داستانکی از «شری فلیک» - برگردان اسدالله امرایی
ناخن‌ها را لاک بزن. نفس بکش. آرام بده بیرون. بگذار لاک خشک شود. ساده است. این انتظار. ناخن‌ها که خشک شد، ظرف‌ها را بشور. آرام و با دقت. هر بشقاب، هر فنجان و هر کاسه‌ای را خشک کن. در کابینت‌ها را به آرامی ببند که سر و صدا نکند. نفس عمیق بکش. فرش را به ردیف خط راست جاروبرقی بکش. ادامه...
     تحلیل اثر هنری     

نقاشی به منزله‌ی یک مدیوم و کُنش

چهارم مهر - نورا موسوی‌نیا
پژوهشِ برابر با یک عمرِ رابرت رایمن در باب «نقاشی به منزله‌ی یک مدیوم و کُنش» که از حامی اصلی خود جدا گشته، از اواسط دهه‌ی 1950 آغاز شده بود. علاقه و دلبستگی رایمن به معرفی نقاشی‌هایی در این سطح در ده سال اخیر به طرزی اساسی چشمگیر و سؤال‌برانگیز بوده است.
ادامه...

     نقد فیلم     

«دیوار»ی مستحکم، اما کُلنگی

سوم مهر - علی غبیشاوی
هستی مشرقی از ماشین پیاده شد. پابرهنه و تنها شلوار و پیراهنی برتن ـ که با توجه به محدودیت‌های هنرپیشه‌های زن در آن مقطع زمانی، پوششی جسورانه به حساب می‌آمد ـ از روی میله‌های وسط بلوار پرید و وارد مغازه‌ای شد. به تصویر کشیدن این اندازه از سرکشی و ظغیان یک زن، در فیلم قرمز، چیزی بود که تا آن روز، در سینمای ایران کمتر دیده شده بود.
ادامه...

     داستانک     
افسانه‌ای برای خرسندی - سه افسانه‌ی کوتاه از «ایتالو ازووو»
برگردان اثمار موسوی‌نیا
درِ کوچکِ قفسی باز باقی‌ مانده بود. پرنده با پرشی مختصر خود را به در رسانید و از آن‌جا دنیای فراخ را نخست با یک چشم آن‌گاه با چشمی دیگر نگریست. آرزوی فضاهای گسترده‌ای که بال‌هایش را برای آن‌ها ساخته بودند لرزه به اندام کوچکش انداخت. ادامه...
     نقد فیلم     

زباله‌دانی به نام زمین

دوم مهر - داوود زادمهر
«وال.ای» جزو آن دسته انیمیشن‌هایی است که به زیبایی و با ظرافت تحسین‌برانگیزی برای بینندگانی با سنین مختلف ساخته شده و هر گروه از بینندگان، ظرافت‌های مخصوص به خود را در آن خواهند یافت. مثلا فصل ابتدایی فیلم و افشای تدریجی وضعیت زمین به شکلی غافلگیر کننده را در نظر بگیرید.
ادامه...

 

طراحی سایت، هاست (هاستینگ)، ثبت دامنه - رادکام