دریا و سرابسید روحالله موسوی
ما را رها کنید در این رنج بىحساب
با قلب پارهپاره و با سینهاى کباب
عمرى گذشت در غم هجران روى دوست
مرغم درون آتش، و ماهى برون آب
حالى، نشد نصیبم از این رنج و زندگى
پیرى رسید غرق بطالت، پس از شباب
از درس و بحث مدرسهام حاصلى نشد
کى مىتوان رسید به دریا از این سراب
ادامه...